الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب و الائمه علیهم السلام
خداوند تبارک و تعالى را شاکریم بابت احیاء و چاپ این کتاب ارزشمند، و همچنین بهرهگیرى از انوار آن تا بدینوسیله مولایمان حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را بهتر بشناسیم. گرچه حقّ معرفتش براى احدى میسّر نیست و جز خدا و رسولش کسى او را نشناخته است. و به همین جهت در رابطه با آن حضرت گروهى افراط کرده و گروهى راه تفریط را در پیش گرفتند، همانطور که جناب شیخ حافظ رجب برسى رحمه الله در سرودهاش بیان داشت:
فَتىً تاهَ فیهِ الْخَلقُ طُرّاً فَعابِدٌ لَهُ و َ مُقِرٌّ بِالوَلاء وَ جاحدٌ
جوانمردى که همه مخلوقات در او متحیّر گشتند پس عده اى او را پرستیدند و عده اى اقرار به ولایتش نمودند و عده اى منکرش شدند.
و از خدا خواهانیم که حیات و زندگىمان را همانند زندگى پیامبر صلى الله علیه وآله و مرگ ما را همانند مرگ آن حضرت قرار دهد؛ چرا که پیامبر صلى الله علیه وآله نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام به حدّى محبت مى ورزیدند که مورد طعن منافقین قرار گرفت تا جایى که گفتند: محمد (صلىاللهعلیه وآله) در حق على (علیه السلام) راه افراط پیموده و در ظلالت افتاده و سخن از روى هواى نفس مىگوید. لهذا خداوند متعال آیات اول سوره «نجم» را فرستاد و فرمود: « وَ النَّجْمِ إذا هَوى * ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى * وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إنْ هُوَ إلاّ وَحْىٌ یُوحى» و بدینوسیله رفع تهمت از پیامبرش صلى الله علیه وآله نمود. و نیز آنقدر فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام را نشر داد و بیان کرد که حسودان از شدّت حسادت گفتند: این مرد (پیامبر صلى الله علیه وآله نعوذ باللّه) دیوانه است. لهذا قرآن در آیه 52 و 51 سوره «قلم» «وَ إنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروُا لَیُزْلِقوُنَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمّا سَمِعوُا الذِّکْرَ وَ یَقوُلوُنَ إنَّهُ لَمجْنوُنٌ * وَما هُوَ إلاّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ» رفع تهمت از آن حضرت نموده است. به عنوان نمونه؛ یک حدیث که از طریق عامّه رسیده است را نقل مىکنم:
قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله : «مَنْ سَرَّهُ أن یَحیى حیاتى؛ وَ یَموتَ مَماتى؛ و یَسکُنَ جَنَّهَ عَدنٍ غَرَسَها رَبّى؛ فَلیُوالِ عَلیّاً مِن بَعدى، وَلْیُوالِ وَلیَّهُ، وَلْیَقْتَدِ بِالاَئِمَّهِ مِن بَعدى فَإنَّهُم عِترَتى، خُلِقوا مِن طینَتى، رُزِقوا فَهماً وَ عِلماً، وَ وَیلٌ لِلمُکَذِّبینَ بِفَضلِهِم مِن أُمَّتى ألقاطِعینَ فیهم صِلَتى، لا أنالَهُمُ اللّهُ شَفاعتى؛
یعنى کسى که بخواهد حیات و زندگیش همانند حیات و زندگانى من، و مرگش همانند مردن من باشد و در بهشت عدنى که پروردگارم نهال آن را کاشته است مسکن گزیند على (علیهالسلام) را دوست بدارد و دوست وى را نیز دوست بدارد. و به امامان بعد از من اقتدا نماید، زیرا که ایشان عترت من هستند، از سرشت و طینت من آفریده شدهاند و از سرچشمه زلال فهم و علم کاملا بهره مند گشته اند. و واى بر گروهى که فضیلت و برترى آنها را تکذیب کنند و رشته پیوسته میان من و ایشان را قطع نمایند؛ خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نفرماید».
اینک با جناب «شیخ حافظ رجب برسى رحمه الله » (مولف این کتاب) و زمان او آشنا شویم:
رجب بن محمد برسى حلّى (رضى الدین حافظ) که به اختصار در کتب تراجم و فهارس به «حافظ رجب بُرسى» مشهور است، یکى از دانشمندان جهان تشیع مىباشد که شرح حال نگاران و مورخین از وى به عنوان «محدث، عارف، ادیب، فقیه و شاعر» یاد کرده اند.
این عالم و عارف نامدار در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجرى، در عصر تیموریان مى زیسته است.
تاریخ تولدش مشخص نمى باشد ولى با توجه به قرائن و شواهدى که از برخى منابع بدست آمده در اواسط قرن هشتم هجرى در قریه بُرس – بین حلّه و کوفه ـ دیده به جهان گشود.
عصر تیموریان را به رغم سخت گیریهایى که تیمور در آغاز این دوره علیه شیعیان اعمال نمود، باید دوران گسترش مذهب شیعه دانست.
در این میان، عرفاى شیعه با مقام والاى معنوى و پروا پیشگى، سبب شده اند که قشرهاى گوناگون مردم بسوى دین و فضائل ائمه اطهار علیهم السلام جذب شوند تا آنجا که مردم به تدریج به تشیع مى گرویدند.
آنان با تعلیم معارف اسلامى و مفاهیم عرفانى، همچنین شرح کرامات اولیاى الهى، دلها را بسوى طلایه داران معنویت و معرفت، یعنى ائمه دوازده گانه علیهم السلام و در رأس آنها امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسلام متمایل مى نمودند.
گسترش تشیع در خطه خراسان در عصر تیموریان و تمایل مردم به تشیع آنچنان قابل ملاحظه گردید که برخى از علماى عامه احساس خطر کردند و چارهاى جز آن ندیدهاند که محدثان و عارفان را تکفیر نموده و آنان را غالى خطاب کنند. و چنین عملى براى جلوگیرى از رشد تشیع بود. متأسفانه این اتهامات کاذب از سوى برخى تراجم نویسان مسئله اى واقعى تلقى گردید و به همین دلیل در وصف چنین عالمانى نظرات گوناگون ارائه داده اند.
شیخ حافظ رجب رحمه الله هم که وظیفه خود دید از اندیشه هاى عارفانه خود در دفاع از اهل بیت علیهمالسلام و تبلیغ فرهنگ این خاندان بهره گیرد، از این اتهامات بى نصیب نماند.
چون جناب شیخ رحمه الله با عمق معلومات و ابعاد علمى که بر اثر غواصى در اقیانوس معارف تشیع بدست آورد در صدد فهم معارف سرّى و تسلط به رازهاى پیچیده برآمد و تصمیم گرفت با بهره گیرى از این تواناییهاى علمى، معنویت اهل بیت علیهم السلام را شرح دهد و فضائل آنان و خصوصا مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام را به شیوهاى جالب با نثرى زیبا و مسجَّع و ادیبانه به رشته تحریر درآورد.
وى در راه تبلیغ عقیده خود از اندیشهها و مفاهیم عرفانى و تعابیر فلسفى همچون عقل فعال و فیض اول بهره جست. و به احادیث منقول از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله و امامان شیعه علیهم السلام استناد کرده، و با بکارگرفتن روشهاى خاص از جمله علم حروف و اعداد آثارى را تدوین نموده است و عواطف قلبى و تمایلات درونى خویش را در قالب نوشتههاى شگرف انتشار داد. او بر خود واجب دانست تا آنجا که در توان دارد حقیقت علوى را والاتر نمایاند و خود را در ولایت فانى کند.
کتاب «مشارق انوار الیقین فى حقایق اسرار امیرالمؤمنین علیهالسلام » ثمره تلاش مجدّانه اوست که تلفیقى از عاطفه و معرفت را مىتوان در آن ملاحظه کرد. وى بر باورهاى معاصرین ایراد گرفته که گفته اند: «در باب امامت همین کافى است که بدانیم: امام علیه السلام معصوم بوده و اطاعتش واجب است». به نظر این فقیهِ محدث، چنین اعتقادى کفایت نمىکند و امامت، ریاست کلى است که لازمه اش تقدم، علم، قدرت و حُکم است.
یادآورى چند نکته!
- جناب شیخ رحمه الله در فصل دوم کتاب براى شناساندن حقایق اسرار امیرالمؤمنین و سایر معصومین علیهم السلام از راه علم حروف و اعداد و اسرار آن وارد شدهاند. در اینکه چرا جناب شیخ این شیوه را پیش کشیده اند، مرحوم علامه امینى رحمه الله در کتاب قیّم «الغدیر» مى فرماید: بُرسى و کسانى از دانشمندان شیعه همچون ابن شهرآشوب و پس از او که به راه وى رفته اند در گامنهادن در این زمینه را نباید خطاکار دانست چون کارشان براى پاسخ دادن به کسانى از حروف شناسان سنّى بوده که از این شیوه در زمینه هاى همانند به زیان شیعیان بهره مىگرفته اند و با درآمدن از راه خودشان خواسته اند راه را بر آنان ببندند.
- اگر مطلبى براى شما روشن نبود و در نگاه اولیّه مورد سؤال واقع شد، زود انکارش نکنید زیرا که رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند:
«براستى هلاک شده کسى است که در هنگام شنیدن حدیث آل محمد علیهم السلام آن را نپذیرد و بگوید: بخدا سوگند این چنین نیست. و این انکار نمودن، کفر است». و امام باقر علیه السلام فرمودند:
«… و بدترین و مبغوض ترین اصحابم نزد من کسى است که: هرگاه حدیثى را بشنود که به ما نسبت دهند و از ما روایت کنند، آن را نپذیرد و بدش آید و انکار ورزد و هر که را با آن معقتد باشد تکفیر کند در صورتى که او نمىداند، شاید آن حدیث از ما صادر شده و به ما منسوب باشد و او به سبب انکارش از ولایت ما خارج شود».
واللّه هو الهادى
و سخن مولف با مولایش:
واجب من و مستحب من و حدیث و گفتگوی من شمائید و من هرچه دارم تمام ، از شماست و شمائید در وقت نماز، قبله حقیقی من هنگامی که به جانب شما بایستم، اندیشه شما همیشه نصب العین من است، و دوستی شما در قلب من ساکن و خیمه زده است، ای سروران من! تکیه گاه و بالشت زیر سر من درگاه حرم شماست. و من با مژه چشم خود خاک آن را می بوسم و عمر خود را وقف حدیث و مدح شما نموده ام، پس مرا قبول نمائید و رحم کنید. و از فضل خود بر حافظ رجب برسی منت نهید ؛ و او را از عذاب روز قیامت نجات دهید و انعام فرمائید
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.