ارسال رایگان به سراسر ایران

ارسال رایگان برای کلیه سفارش‌های بالای 900 هزار تومان

ضمانت بازگشت کالا

ضمانت 7 روزه بازگشت رایگان تمامی کالاهای فروشگاه

تضمین پرداخت آسان

جهت سهولت انواع روش‌های مطمئن پرداخت را فراهم کردیم.

کارشناسان آماده پاسخگویی هستند

09193543069
09193589450

محتوای کتاب را می‌توان به چهار بخش کلی تقسیم کرد: نظریه عدالت صحابه، دلایل اهل سنت بر نظریه عدالت صحابه (آیات قرآن، احادیث، اجماع، عقل)، بیان عدم عدالت برخی از صحابه و خاتمه.

نویسنده، اهمیت چنین بحثی را این‌گونه بیان می‌کند: پیامبر خدا هم مانند سایر انسان‌ها روزی می‌میرد، ولی از طرفی هم رسالت او رسالت نهایی و جاودانی است؛ پس برای ابلاغ رسالتش نیاز به واسطه‌هایی هست؛ صحابه رسول خدا(ص) واسطه میان ایشان و مسلمانانى هستند که افتخار حضور و دیدار آن حضرت را نداشته‌اند. گزینش واسطه‌های مورد اعتماد از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا آنان انتقال‌دهنده سخن و سنت پیامبر(ص) به کسانی که نبی خدا را ندیده‌اند و نسل‌های بعدی هستند.[۲] … مشهور اهل سنت به وثاقت، عدالت و بهشتی بودن صحابه قائلند و برخی، منکر عدالت صحابه را زندیق می‌دانند. البته برخی دیگر از عالمان سنی، معتدل‌تر هستند و به عدم عدالت برخی از صحابه اقرار دارند.[۳]

نویسنده، علت دفاع تمام‌قد برخی اهل تسنن از تمامی صحابه را جلوگیری از آشکار شدن چهره واقعی برخی از آنان بیان می‌کند و می‌گوید: آنها برای تحقق این هدف به برخی از کارهای ذیل دست زدند:

توجیه اعمال ناشایست صحابه؛
حمل بر صحت کارهاى آنان؛
کتمان حقایق؛
تحریم بررسى احوالات صحابه و حکم به کفر و زندقه بودن این کار».[۴]

آیت‌الله میلانی پس از بیان معنی لغوی صحابه، مهم‌ترین معانی اصطلاحی این واژه را از نگاه اهل سنت، ‌چنین بیان می‌کند: صِرف دیدن پیامبر(ص)، صِرف معاصر بودن با پیامبر(ص)، مصاحبت طولانی با آن حضرت، تمامی اهل مکه و مدینه (نظر مشهور اهل سنت)، تمامی مسلمانان تا سال ۱۲۰ هجری. او در میان بیان این تعریف‌ها نگاهی هم به چرایی تناقض‌گویی‌های سنیان در بیان معنای این واژه می‌اندازد[۵] و بیان می‌کند: «پر واضح است که هیچ‌یک از چهار گروه یادشده اهلیت واسطه بودن میان پیامبر اکرم‌(ص) و مسلمانانى که با فاصله زمانى از ایشان زندگى کرده‌اند را ندارند و هرگز براى رسیدن به سنت صحیح و تفسیر درست قرآن، نمى‌توان به سخن آنان اعتماد کرد».[۶]

او می‌نویسد: «اهل تسنن براى تثبیت دیدگاهشان درباره صحابه، به آیات، احادیث، اجماع و عقل تمسک کرده‌اند، که ما پس از بررسى آیات مورد استناد سنیان، وارد بررسى احادیث مورد استناد آنها خواهیم شد؛ … پس از مقدارى بحث درباره این آیات و احادیث، در انتها – به‌اجمال – نمونه‌هایى از گناهان کبیره‌اى که بزرگان صحابه مرتکب شده‌اند را از کتاب‌هاى معتبر سنیان ذکر خواهیم کرد و پس از آن، به نقد و بررسى دلیل سوم و چهارم آنان، یعنى اجماع و عقل مى‌پردازیم و پس از بررسى ادله چهارگانه اهل سنت در عدالت صحابه نوبت به طرح آیات و احادیثى مى‌رسد که با آیات و احادیث مورد استناد سنیان تعارض دارند، تا بحث عدالت صحابه، به اتمام برسد؛ إن‌شاءالله. پیش از ذکر و بررسى آیات و احادیث، توجه به این نکته ضرورى است که آنان دیدگاه خود را از این آیات و احادیث اخذ نکرده‌اند، بلکه ابتدا مبنایى را در این‌باره تأسیس کرده‌اند و پس از آن، در تراشیدن دلایلى براى نظریه خودساخته خویش کوشیده‌اند؛ ازاین‌رو روشن است که هیچ‌یک از آیاتى که به آنها تمسک شده بر مدعاى آنان دلالت ندارد و احادیثى که مستمسک آنان قرار گرفته است، یا ساختگى است و یا از نظر محتوا و دلالت مخدوش است. این حقیقت با بررسى ادله سنیان به‌وضوح معلوم خواهد شد».[۷]

او در بخش مذکور هفت آیه از آیات مورد استناد آنان در این‌باره را ذکر و رد می‌کند و در پایان می‌گوید: هیچ‌یک از این آیات بر مدعایشان دلالت ندارد.[۸] در بخش روایات هم سه روایت «أصحابی کالنجوم»، «الله الله فی أصحابی» و «دعوا لی أصحابی» را از زبان آنان نقل کرده و به نقد می‌کشد.[۹]

نویسنده در بخش اجماع می‌نویسد: «برخى اندیشمندان سنى همچون ابن حجر و ابن عبدالبر، درباره قول به عدالت تمامى صحابه ادعاى اجماع کرده‌اند» و عباراتی از آنان را مبنی بر این امر ذکر می‌کند. سپس اشخاصی چون تفتازانى، مازرى شارح البرهان، ابن عماد حنبلى و شوکانى را نام می‌برد که بر غیر معصوم بودن صحابه تصریح کرده‌اند. وی عباراتی را از مالک بن انس و ابوحنیفه مبنی بر وقوع خطا در صحابه و غیر عادل بودن برخی از آنان، ذکر می‌کند.[۱۰]

نویسنده در پایان با بیان دلیل عقلی اهل سنت بر عدالت تمام صحابه و نقد و رد آن، به بیان آیاتی می‌پردازد که دلالت بر عدم عدالت برخی از صحابه دارند. وی در بخش خاتمه عدم اعتقاد به عدالت تمامی صحابه را نتیجه می‌گیرد و بیان می‌کند که عالمان جدید اهل سنت نیز به آن پایبند نبوده و در رد این ادعا، به‌درستى و بدون تعصب قلم زده‌اند.[۱۱]